پرش لینک ها
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
تحول دیجیتال در کسب‌و‌کار چیست؟

تحول دیجیتال در کسب‌و‌کار چیست؟

پیش از اقدام برای اعمال هر تغییری در حوزه فناوری- برای همه از مدیران شرکت گرفته تا کارمندان میانی- مهم است که پاسخ این سوال برای همگان شفاف شود: تحول دیجیتال در کسب و کار چیست؟

تحول دیجیتال مبحثی بسیار گسترده است و انواع مختلفی از نوآوری‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهد. این مفهوم در اصولی مانند تغییر در تعاملات یک کسب‌و‌کار با مشتریان بواسطه‌ی استفاده از فناوری‌های نوین به‌منظور بهبود قابل توجه محصولات و خدمات خلاصه می‌شود.

تحول دیجیتال یکپارچه‌سازی فناوری دیجیتال در تمام زمینه‌های کسب‌و‌کار بوده و به‌طور ریشه‌ای به تغییر نحوه انجام عملیات آن و ارزش‌رسانی به مشتری تمرکز دارد، در عین حال به ایجاد تغییرات فرهنگی سازمانی که برای مقابله با چالش‌های موجود نیاز است نیز می‌پردازد. به عبارت دیگر، تحول دیجیتال، فرایند دیجیتالی کردن فرایندهای داخلی و خارجی با استفاده از فناوری است که به یک کسب‌وکار کمک می‌کند تا عملکرد خود را بهبود ببخشد، در عین حال با خطر روز افزون اختلالات کسب و کاری مقابله کند.

آغاز فرایند تحول دیجیتال: مرحله به مرحله/ فرایند تحول دیجیتال در چند مرحله صورت می‌گیرد؟

به گفته‌ی نیتین ست، مدیرعامل شرکت Incedo برای موفقیت در فرایند تحول دیجیتال: “باید با مشتری شروع کرد.”

او می‌گوید برای آغاز تحول دیجیتال باید بدانید: ” مشتریان چه کسانی هستند، نیازهای آن‌ها با چه تغییراتی همراه است و چه چیزی لازم است تا به آن‌ها ارائه کنید.”

برای درک بهتر این قضیه بهتر است نگاهی داشته باشیم به یک مطالعه‌ی موردی؛ به عنوان مثال Fidelity. شرکت‌های مدیریت دارایی سابقاً از طریق مشاورین، خدمات خود را به فروش می‌رساندند اما حالا در اقتصاد دیجیتال، این فرصت به وجود آمده که با دور زدن مشاوران، بطور مستقیم با مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران وارد مذاکره شود. این می‌تواند نمونه‌ی خوبی باشد از آن‌چه اقتصاد دیجیتال می‌تواند انجام دهد.

در اقتصاد دیجیتال، مشتری از واسط، یعنی همان مشاور، به مصرف‌کننده‌ی مستقیم تغییر می‌کند، و این همان چیزیست که کسب‌و‌کارها، در این‌جا Fidelity باید به آن بیندیشد: اینکه چطور مصرف‌کننده مستقیم را جذب کنم، نیازمندی‌های آن‌ها چیست، چه چیزی می‌توانم به آن‌ها پیشنهاد کنم؟

نویسنده مرحله 1 را چنین عنوان می‌کند: “درک اینکه زنجیره ارزش صنعت شما چگونه تغییر می‌کند، مشتریان شما چه کسانی هستند و چه چیزی به آن‌ها پیشنهاد می‌دهید.”

در ادامه مرحله 2 چنین توصیف می‌شود: “پشتیبانی از تمام فرایند تحول دیجیتال و برخی شاخص‌های کلیدی فرایندهای کسب و کار بواسطه‌ی اعداد و آمار”

نکته این‌جاست که اگر چه دیجیتال فراگیر بوده و یک فرصت بزرگ فراهم می‌کند، اما می‌تواند به سادگی در ابتکارات تحول دیجیتال گم شود. برای همین بشدت توصیه می‌شود برای این‌که بتوانید نقشه راه را در سفر دیجیتال خود به درستی طی کنید، برای کسب‌و‌کارتان KPI تعریف کنید. این‌که هدف شما چیست؟ آیا مایلید درآمدتان رشد کند یا به دنبال درگیر کردن حجم بالاتری از مشتریان هستید؟ آیا می‌خواهید مشتریانتان را حفظ کنید یا تصمیم دارید محصولات بیشتری بفروشید؟ گر آمار و اعداد موثقی داشته باشید که بتوانید در فرایند تحول دیجیتال بر آن‌ها تکیه کنید، تمرکز شما افزایش یافته و راه موفقیت پیش رویتان هموارتر خواهد شد.

مرحله 3 “حول داده ها می‌گردد. داده‌ها منابع محرمانه و پنهان دنیای دیجیتال هستند.” نویسنده می‌گوید: “فرصت فوق‌العاده‌ای که دنیای دیجیتال در اختیار شما قرار می‌دهد، امکان بهینه‌سازی پیشنهاد برای هر مشتریست. بتازگی از یکی از مشتریانم که از قضا یکی از بزرگترین شرکت‌های مخابراتی در ایالات متحده است پرسیدم: چطور به فرایند بخش‌بندی یا تقسیم نگاه می‌کنید؟ آن‌ها پاسخ دادند ما در حال حاضر 130 میلیون بخش‌بندی مختلف داریم چرا که هر مشتری بخوبی شناسایی شده است. شما می‌توانید مشتریان خود را شناسایی کرده و پیشنهاداتتان را برای هر یک سفارشی‌سازی کنید. این بزرگ‌ترین فرصتی است که دنیای دیجیتال بواسطه‌ی داده‌ها برای شما فراهم می‌کند. پس سومین مرحله عبارتست از اینکه چطور می‌توانید مشکلات مشتری را پیدا کرده و آن را رفع کنید، به چه داده‌ای احتیاج دارید و چگونه می‌توانید به این داده‌ها دسترسی پیدا کنید؟”

مرحله 4 “کاربردهای سازمانی” است. دیجیتال‌سازی ذاتاً cross-functional یا “میان کارکردی” است و محدود به IT یا بازاریابی نمی‌شود؛ این مفهوم به قرار گرفتن تمامی این توابع در کنار یکدیگر مربوط می‌شود. سوال اینجاست که: شما چطور کسب‌و‌کارتان را سازمان‌دهی می‌کنید تا قادر باشید پروژه‌های cross-functional را اجرا کنید؟

و سرانجام، آغاز فرایند تحول دیجیتال با مرحله 5 به پایان می‌رسد که به گفته‌ی نویسنده “ایمان راسخ من است و آنچه استراتژی دو سرعته نامگذاری کرده‌ام. اگر پروژه‌های دیجیتال را بعنوان بیگ‌بنگ در نظر بگیرید، باید توقع شکست خوردن در هر مرحله را در نظر داشته باشید. اگرچه تحول دیجیتال با وعده‌های بسیاری همراه است، نرخ موفقیت در این سفر چندان زیاد نیست. یک روش موفق برای اجرای پروژه‌های دیجیتال استفاده از استراتژی دو سرعته می‌باشد که بر Use Case مشخصی در سازمان متمرکز است. بر Use Caseها تمرکز کنید و در حین پیاده‌سازی، پلتفرم خود را با آن‌ها هم‌راستا کنید و نه در سراسر سازمان.”

پس برای شروع یک پروژه‌ی تحول دیجیتال لازم است مشکلات مشتری را شناسایی کنید؛ برای کسب‌و‌کارتان KPI تعریف کنید؛ داده‌های لازم را جمع‌آوری کنید؛ توابع سازمانی مختلف را گردآوری نموده و نهایتاً با مطالعات موردی خاص پیش روید.

مرجع: www.information-age.com