تحول دیجیتال، تغییری شگرف در عملکرد یک سازمان بوده و برای همهی سازمانها با هر اندازهای ضروری است. با این حال، پیش از اینکه بخواهید راهکاری برای چگونگی راهبری تحول دیجیتال اتخاذ کنید بهتر است درک کاملی از این امر داشته باشید که چه کسی باید تغییر دیجیتال را در سازمان به عهده بگیرد؛ چرا که عدم توجه به این مسئله می تواند آن را به مشکلی ناخوشایند برای سازمان تبدیل کند.
به عنوان کسی که میخواهد دگرگونی دیجیتال را به اجرا درآورد باید قادر باشید فراتر از مرزهای حیطه کاری خود را ببینید. زیرا برهمزنندگی دیجیتال مرز نمیشناسد. با این اوصاف به نظر شما آیا برای رهبری تحول دیجیتال باید به سراغ مدیران عامل (CEO)، مدیران ارشد اطلاعاتی (CIO) و مدیران ارشد فنی (CTO) رفت یا نقش جدیدی برای آن ایجاد کرد؟ اگر بخواهم صادق باشم باید عنوان کنم هیچ کسی نمی تواند بطور کامل تحولات دیجتال را رهبری کند چراکه حیطه ی گسترده ای از بازایابی و فناوری گرفته تا عملیات و امور مالی را در بر می گیرد. مشکل از جائیکه شروع می شود که یک شخص واحد تلاش کند تمامی این امور را رهبری کند.
خلق یک نقش جدید نیز نمی تواند بطور کامل این چالش را مرتفع سازد. بعنوان مثال، عنوان شغلی جدیدی به نام مدیر اداره دیجیتال (Chief Digital Officer) در دنیای فناوری ظهور پیدا کرده اما هنوز نتوانسته جایگاه خود را آن طور که باید پیدا کند. از آنجائیکه هنوز هم نقش هایی چون مدیر اطلاعات (CIO) و مدیر بازاریابی (CMO) وجود دارد، مدیر اداره دیجیتال کماکان به آنها متکی بوده و در بسیاری موارد بیشتر حالت تزئینی دارد.
برای اینکه بتوان به رویکرد موثری در رهبری تحول دیجیتال رسید بهتر است نگاهی به شماری از موفق ترین مهاجران دنیای دیجیتال- یعنی شرکتهایی چون گوگل، فیس بوک و آمازون – داشت. نیتین معتقد است: ” اگر شما سوال فوق را از این سه شرکت بزرگ بپرسید، آنها هیچگاه نخواهند گفت که فرایند تحول دیجیتال بواسطه ی رهبری مدیر اطلاعات (CIO) یا مدیر بازاریابی (CMO) شرکت صورت پذیرفته است. بلکه این کل شرکت بوده که در جهت رسیدگی به نیازهای مشتری سازماندهی شده است.” ست می گوید: “مدیر محصول باید کسی باشد که ابتکار خاصی برای رفع مشکلات متفاوت مشتریان داشته باشد. در جایی مثل گوگل شما می توانید صدها طرح نوآوری و مدیر محصول را ببینید که هر یک به نوبه ی خود تلاشند تا مشکلات مشتریان را سازماندهی کنند. من به شدت باور دارم که این راه درست است؛ این همان مسیری است که شرکتها برای موفقیت در دنیای دیجیتال باید طی کنند. من فکر می کنم مشکل اصلی در اینجا ساختار سازمانها است. آنها باید ساختاری مبتنی بر محصول را در نظر بگیرند که cross-functional یا “میان کارکردی” بوده و حول مشکلات مشتری سازماندهی شده است. این همان شیوه ای است شرکتهای بزرگی چون گوگل اتخاذ کرده اند و من فکر می کنم حالا وقت مناسبی است تا سایر شرکتها نیز نگرشی مشابه را اتخاذ کنند.”
چگونه باید تحول دیجیتال را راهبری کرد؟
تعدادی ویژگی کلیدی وجود دارد که رهبران (یا مدیران محصول) باید برای موفقیت در تحول دیجیتال در اختیار داشته باشند. نخست، داشتن یک بینش عمیق از مشتریان است. در هر کسب و کاری؛ مشتری حرف اول را می زند. در اقتصاد دیجیتال، نگرش به شدت حائز اهمیت است. درک عمیق از مشتریان، نیازهای فعلی آنها و نیازهای آنها در آینده مهمترین نقطه ی شروع در دستیابی به تحول دیجیتال است. مورد بعدی توانایی درک فناوری و کسب و کار است که نوع جدیدی از مدیران یا رهبران را می طلبد، کسانی که در هر دو حوزه ی فناوری و کسب و کار حرفی برای گفتن داشته باشند. این امر می تواند در شرکتهای بزرگی که در آنها فعالیتهای IT درکی از کسب و کار یا کسب و کارها درکی از فناوری اطلاعات ندارند، به یک مشکل تبدیل شود.
توانایی پل زدن بین این دو دنیای متفاوت ضروری و جزء لاینفک وظایف نقشهایی چون مدیران اطلاعات، مدیران فنی و مدیران محصول است. اگرچه جنبه های زیادی وجود دارد، اما درک عمیق مشتری و توانایی پیاده سازی کسب و کار و فناوری، از جمله ویژگی های کلیدی مدیران محصول پیشرو در تحول دیجیتال است.
فناوریهایی که امکان تحول دیجیتال را فراهم میکنند، کدامند؟
چهار فناوری که امکان تحول دیجیتال را فراهم میکنند عبارتند از:
- علم داده (DATA SCIENCE)
- هوش مصنوعی و یادگیری ماشین (AI AND MACHINE LEARNING)
- اتوماسیون
- پردازش ابری
آنها چهار رکن اصلی، یا چهار فناوری در حال ظهوری هستند که نقش مشخصی را در فرایند تحول دیجیتال بازی می کنند. به گفته ی ست: ” از دید من علم داده قلب دیجیتال است. این گونه است که شما می توانید سفر مشتری و فرایندهای داخلی را بهینه کنید.”
وی در ادامه می گوید: ” قدرت هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در هسته ی شخصی سازی بوده و برای بهبود تجربه ی مشتری در سطح فردی ضروری است. این یادگیری ماشین است که نقش داده را از بینش به حرکت تبدیل می کند.”
تحول دیجیتال در تجارت نه تنها وابسته به عناصر بیرونی بلکه درونی نیز می باشد. به لطف استفاده از فناوریهایی نظیر: RPA و اتوماسیون هوشمند، اتوماسیون راندمان بیشتری را در فرایندهای داخلی به ارمغان می آورد.
در نهایت، ساختار ابری امکان تحول دیجیتال را البته بیشتر در سمت زیر ساخت فراهم می آورد. در واقع، اتخاذ فناوری ابری ارتقا پذیری در کل زیرساخت و اپلیکیشن ها را تا حد زیادی افزایش می دهد. طبق اظهارات ست: ” نکته ی مهم درباره ی دیجیتال افزایش روزافزون تقاضاست، اینجاست که فناوری ابری رویکردی مقیاس پذیر و کارآمد برای ایجاد زیر ساخت ها فراهم می آورد.”
مرجع: www.information-age.com