پرش لینک ها
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
A
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
C
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
S
100
چالش‌های کلیدی در فرایند تحول دیجیتال چیست؟

چالش‌های کلیدی در فرایند تحول دیجیتال چیست؟

ذینفعان کسب وکارها مدتهاست دریافته اند که تحول دیجیتال نقشی حیاتی در موفقیت مداوم کسب و کارشان ایفا می کند؛ با این حال فاز پیاده سازی تحول دیجیتال هیچگاه ساده و بدون مانع نبوده است. تعیین اینکه کدام سرمایه گذاری در فناوری نیازمند تغییر است نخستین چالشی است که کسب و کارها در مسیر تحول دیجیتال با آن مواجه هستند. دومین چالش تشخیص این مساله است که کدام راه حل جدید بیشترین ارزش را فراهم خواهد کرد. در نهایت، ذینفعان راه حل ها را پیاده سازی می‌کنند که این فاز مهم ممکن است چندین هفته یا ماه، بسته به مقیاس تحول به درازا بکشد.

محدودیت بودجه

اصلی‌ترین مانع بر سر راه پیاده‌سازی یک استراتژی دیجیتال بهینه شدن هزینه‌های سازمان است. چنانچه یک سازمان در فرایند تحقیق و تخصیص بودجه به یک فناوری جدید موفق نباشد، در فاز پیاده‌سازی دچار مشکلات جدی خواهد شد. به عنوان مثال، کسب و کاری که می‌خواهد مرکز داده داخلی خود را به فضای ابری منتقل کند ممکن است تشخیص ندهد که راه حل ترکیبی نسبت به یک فضای ابری کاملاً عمومی روشی مناسب‌تر است. عدم درک این واقعیت پیش از آن‌که بودجه نهایی شود می‌تواند کل پروژه را در حیاتی‌ترین لحظه متوقف کند.

زیرساخت موروثی غیرقابل انعطاف

برای اینکه کسب و کارهای بتوانند در عصر دیجیتال بازده عملیاتی و بهره وری خود را حفظ کنند به یک ساختار پیچیده فناوری وابسته هستند. اغلب زیر ساخت موروثی را نمی‌توان بدون به روزرسانی یک فناوری زیرساختی جایگزین کرد. به عنوان مثال، استقرار یک برنامه ی جدید در شعبات سراسری اگر مدیریت شبکه سازمان متکی بر پروتکل های سخت افزار سنتی باشد، می‌تواند هفته ها طول بکشد. شرکتهایی در مقیاس بزرگ اگر پیش از تلاش برای استقرار برنامه جدید در سراسر جهان از یک راه حل شبکه گسترده استفاده کنند، بی شک نتایج بهتری را مشاهده خواهند کرد.

برای غلبه بر این چالش، تصمیم گیرندگان در کسب و کار نیاز به درک عمیقی از زیرساخت فعلی سازمان خود دارند. عدم درک صحیح از محدودیت های سیستم فعلی می‌تواند پیاده سازی فناوری آینده را بسیار کند و یا غیر‌ممکن نماید.

عدم مشارکت رهبری

احتمال موفقیت هر تحولی در یک کسب کار، خواه دیجیتال یا غیر دیجیتال، با مشارکت رهبری بیشتر است. تعامل در کار نباید صرفاً محدود به امضا کردن قرارداد پروژه باشد، بلکه به مشارکت فعال نیازمند است. لازم است تا ذینفعان نقش فعالی در استقرار راه حل های دیجیتالی جدید داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که سرمایه گذاری موفقیت آمیز بوده است.

به عنوان مثال، یک شرکت با یک موسسه مالی همکاری کرده تا یک راه حل کارت اعتباری مجازی را مستقر کند. اگر هدف از این راه حل صرف هزینه در راستای نیل به خط مشی ها و سیاست های توافق شده سازمان باشد، مشارکت همگان ضروری است. به عبارت دیگر، مدیران گروه الف یا مدیران اجرایی ( C-Suite ) باید درک کنند که چرا سازمان به سمت اتخاذ یک سیستم پرداخت مجازی در حرکت است، و سپس در گامی در جهت پیروی از پروتکل های جدید بردارند. هنگامیکه همه اتفاق نظر داشته و در جهت موفقیت برنامه تحول سرمایه گذاری کنند، احتمال کسب نتایج ملموس بیشتر است.

دیدگاه ضعیف نسبت به تجربیات کاربر نهایی

هنگامیکه رهبران یک بخش اطلاعات را بدون دخالت افرادیکه یک راه حل را بصورت روزانه مورد استفاده قرار می دهند، پیاده سازی می‌کنند در واقع بر روی ابزاری سرمایه گذاری می کنند که ممکن است نیازهای سازمان را برآورده نکند. لازم است رهبران بینشی نسبت به تجربیات کاربر نهایی داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که راه حل به درستی عمل کرده و چالش های جدیدی در پی نخواهد داشت.

در مراحل اولیه سرمایه گذاری جدید، تصمیم گیرندگان باید از کارکنان در رابطه با تجربه ی آنها از سیستم های فعلی سوالاتی کنند تا بتوانند بینشی در زمینه ی روند بهبود سیستم ها کسب کنند. در ادامه ذینفعان می بایست در حین پیاده سازی راه حل های جدید از افرادی که به طور فعال از فناوری استفاده می‌کنند، بازخورد دریافت نمایند. به مرور زمان، بینش های حاصله از حلقه ی بازخورد یک چرخه ی بهبود مداوم را در فرایند تحول ایجاد می کند.

شرکتهایی که با یک مشاور فنی همکاری می کنند، بهتر می‌توانند بر موانع پیش بینی نشده که در حین یک پروژه تحول دیجیتال بروز پیدا می کنند غلبه نمایند. هرچه از داده ها و بینش بیشتری بدست آورده شود، افراد ذی نفع برای پیاده سازی راه حلهای جدید طبق زمانبندی و بودجه موجود آمادگی بیشتری پیدا خواهند کرد.

از سوی دیگر تجربه کاربران نیز ممکن است دستخوش تغییر شود. به عنوان مثال شاید لازم باشد کاربران به فایلهای خود از چندین مخزن ذخیره سازی مختلف، بر روی سرورهای محلی شرکت ارائه کننده خدمات یا بر روی فضای ابری خصوصی یا عمومی دسترسی یابند. در یک محیط کاربردی توزیع شده، کاربران مجبورند کلمات و رمزهای عبور بیشماری را بخاطر بسپارند. این در حالیست که استفاده از برنامه های SaaS بیشتر می‌تواند به معنای اتصال ضعیف اینترنت و تجربه ی کاربری ناخوشایندی به ویژه برای کاربران در دفاتر شعبات راه دور باشد.

پیچیدگی مدیریت و امنیت فناوری اطلاعات

رویکردهای سنتی امنیتی و مدیریتی دیگر جوابگوی کاربران و برنامه ها و داده های توزیع شده در دنیای دیجیتال نیستند. یکی از نخستین چالش هایی که فناوری اطلاعات با آن مواجه می شود، فراهم آوردن امکان کنترلهای دسترسی مشترک، فارغ از محل میزبانی اپلیکیشن هاست. خدمات SaaS مبتنی بر محیط ابری بطور خاص چالش های امنیتی را معرفی می کنند که اغلب دیگر در کنترل IT نیستند. یک محیط ناهمگن از نقاط انتهایی با فرکانسی از سیستم عاملها و به روزرسانی برنامه های ترکیب شده، ابزارها و فرایندهای مدیریت مشتری قدیمی را در هم می شکند.

مرجع: www.citrix.com